تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

دیالوگ های مورد علاقه

دور گم و مبهم، اگر اون ادم تو باشی قبل از اینکه از این سرزمین برم میام و یقتو میچسبم و میگم ببین، سری بعدی اگر دیدمت و مجرد بودی بهت فرصت نمیدم، به هیچکس دیگه هم فرصت نمیدم بیاد توی دلت، انقدر بهت میچسبم تا خودت بگی که منو نمیخوای. تو فکر میکنی بنیان ها نرم نمیشن؟ فکر میکنی همه چی عوض نمیشه؟ فکر میکنی من به اون سیم موقع پوکیدن که نازک شده و کشیده  و ما فهمیدیم زندگیمون بهش بنده فکر نکردم؟ دقیقا اون لحظس که تو نرم میشی.منم نرم میشم.

دور گم و مبهم. ازدواج نکن.نرو. قبل از اینکه ببینمت و بتونم به چشمات نگاه کنم نرو. من نمیدونم تو همونی یا نه ولی من نمیخام اون ستاره ای رو که مال ماست با کسی سهیم بشم. عاشق نشو. کسی رو دوست نداشته باش. نرو. بزار یک فرصت بهم بدیم. بزار بشناسمت و بفهمم ب دردم نمیخوری. تو ب من میگی دوست حاضر بزار این استپ به مرحله :درحال انتظار: برسه و بعدش ببینیم چی میشه.

حیف نیست؟ من حرفای تورو ب طرز عجیبی میفهمم، توام حرفای منو. 

خدایا، مارو ب مرحله در  حال انتظار برسون اگه میدونی با من خوشبخت میشه. من یقشو میگیرم و بهش میگم مجرد بودنش ینی شانس برای من. من یقشو میگیرم و بهش میگم سری بعدی اگه مجرد بودی بیا پیش من. بیا پیش من. بزار من بیام.بزار من بیام لعنتی. اجازه بده. بزار بشناسمت. تا وقتی بگی که برو گمشو نمیرم. فهمیدی؟ 

میخام اینارو که میگم تو چشات اشک جمع شده باشه.میخام صورتم پر از اشک باشه موقع گفتن این حرفا بهت. فهمیدی؟ 

اگر تو خودش باشی. اخه مگه این تصادفات الکیه؟

تف به بنیاد ها. یه ستاره باید ب اسم ما باشه نفهم. یک روز به شیدایی در زلف تو اویزم.

سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان