تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

تصمیم گیری 1

دو مسئله رو وقتی میخوایم تحلیل کنیم انقدر پارادایم های مختلفی داره که وحشتناکه مقایسه کردنشون باهم. اینجا فقط قصد دارم از لحاظ عادت پذیری مغز و جدی گرفتن زمان یک تجربه رو بیان کنم. من کلا ادم مثال محوری هستم مثال میزنم تا بتونم بفهمم نهایتن مغز قضیه رو که فکر میکنم میتونه قابل تعمیم باشه به چیزهای دیگه رو از حواشی میشورم و میزارمش تو کلکسیون.

دیروز متوجه یه چیزی شدم، با نانی حرف میزدم و بهم گفت که دیگه به خود کشی فکر نمیکنه.اینکه به خودکشی فکر نمیکنه، دلایل متفاوت و متعدد داره. کاری بهش ندارم.مسئله از اینجا شروع میشه که گفت من تونستم فکر خودکشی رو برای خودم یه سره کنم و بزارمش کنار، ولی نتونستم فکر درس خوندن رو یه سره کنم و بزارمش کنار.

دو مسئله کاملا متفاوت با پیشینه های مختلف. ولی بیایم سر زمان صحبت کنیم و تصمیم گیری.

بهش گفتم تو چند وقته خودکشی کردن رو میشناسی؟ گفت 6 ساله.

گفتم چند وقته به صورت جدی بهش فکر میکنی؟ گفت 2 ماهه.

گفتم چند وقته که بین کردن و نکردنش متناوبی؟ گفت 2 هفتس.

گفتم کی کارشو یک سره کردی؟ گفت 3 روز پیش.

حالا، 

بهش گفتم تو چند وقته درس خوندن رو میشناسی؟ گفت 4 ماهه.

گفتم چند وقته تصمیم گرفتی درس بخونی؟ گفت 1 ماهه.

گفتم چند وقته که تصمیم گرفتی یک سرش کنی؟ گفت دو سه هفتس.

(نکته: مسئله شناختن اینجا با این تعریف هست که شناخت جبری نه. زمانی که خودت افتاده باشی دنبالش میشه بازه تلاش برای شناخت)

خب ببینین الان این مسئله با این سوال ها باز شد. ینی کاملا بدیهی شد. فقط سوال درستی پرسیده شده بود.الان دیگه کاملا واضحه که چقدر تفاوت هست بین دو مسئله x و y وقتی بحث "بازه مشخصه" میاد وسط.وقتی بحث عادت کردن مغز به صحبت درمورد یک چیزی میاد وسط و مغز "میتونه بپذیره که تغیر کنه".

واضحه که نانی نمیتونه به این راحتی فعلا با مسئله درس خوندن کنار بیاد.

و ما چقدر! توی تصمیماتمون به این خطاها اغشته هستیم. چند تا موردش رو میگم

مقایسه کردن زمان اشنا شدن

مقایسه کردن زمان جدا شدن از یک فرد

مقایسه کردن ایجاد عادت جدید 

مقایسه کردن زمان ترک عادت

مقایسه کردن زمان ایمان اوردن به خود

مقایسه کردن زمان استقلال افراد با هم

مقایسه کردن حجم مطالعه های افراد

و اینها رو بدون عوامل محیطی در نظر بگیرین. قطع کنین دست محیط رو.ببینین فقط زمان و عادت ذهنی چطور باعث شده به مغالطه و خطای ذهنی برسیم.چطور باعث شده که نتیجه های غلط بگیریم.

مملو از ایرادات اینچنینی هستم. توام همینطور؟

سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان