تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

قطعه No Quiero Tus Besos

خدا رحمت کند بودلر را، نرودا را، بورخس را، کاوینو‌ را، بولگاکف را، براهنی را، معروفی را، بیضایی را، کافکا را، لکان را، چوران را، موراکامی را، بوکوفسکی را، سلین را، بودلر را، موپاسان را، گلستان را، فرخزاد را، چخوف را، الهی را، غانم را، قبانی را، همینگوی را، خدا همه شان را رحمت کند، اما نتوانستند غمی از ما کم کنند. فقط غم های خود را در صحنه روزگار ما باقی گذاشتند، در کنار غم های دیگر ما، و ما برای آنها نیز غصه خوردیم. هیچ پیامبری نیامد به ما بگوید چگونه رفع دلتنگی کنیم. فقط مارا با خدایی آشنا کرد که از همیشه دور تر به نظر می‌رسید.

سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان