تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

شط سرخ نفرت

اما روزی خواهد رسید که عذاب او برایم داده ای پرت است. جوری که میپرسم چه کسی است که آنجا نشسته؟ اوست؟ آها، روزگاری اورا میشناختم.
بعد تاس می اندازم، سه، یک به نفع من است.سرنوشت! من همیشه برنده ام عزیزم. این را فراموش نکن.چون میدانم چطور بمیرم، چون میدانم چطوری زندگی کنم.

سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان