تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

مستفیض

بنده عرضم این است که فانتزی یک بیماری مسری است. نه از فرد به فرد، بلکه در یک فرد، از سلول به سلول. یک مرض است جدا. یک مرض است. آدم وقتی جنون نوشتن دارد و ذاتن هم منزوی است دیگر باید با این سرطان خانمان سوز کنار بیاید. فکر نمیکنم دوایی برای آن وجود داشته باشد. ب نظرم باید مرد جدا. باید ارنست همینگوی بود.
سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان