تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

ساعت ۱۲.۴۷ دقیقه ظهر

«به امید خداوندگار، پیروزی حق بر باطل صورت میگیرد و ما در ۵.۵.۴۰۵ به مدت پنج ساعت هم آغوشی خواهیم داشت. این نوید را به تمامی دوستان میدهم که در آن تاریخ انشالله در بر معشوقه های زیبایی هستیم و از هم اکنون برای آن آمده ایم.»
این را فرستادم و بعد فهمیدم که حقیقتا به می ناب نیازمندم. دلم میخواست در جهان موازی صاحب یک میخانه باشم. از آن وسترنی های قدیمی که در سریال ددوود بود.در ضمن یک جایی هم تاسیس کنم برای کارهای خوب. نه از آن چیزخانه های معمولی و دم دستی. و نه جایی که آدم ها خرید و فروش شوند. نه نه. بعدا ساختارش را می‌چینم و پستی راجع بهش می‌نویسم.
چکار کنم؟ من واقعا از تماشای ابتذال لذت میبرم.دست خودم نیست.
سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان