پنجشنبه ۱۰ مرداد ۰۴
یادم هست که سر همین مبحثی که الان دارم حل میکنم یک سوالی برایم پیش امده بود و دنبال شخص مورد نظری در طبقه سه میگشتم. بعد پیداش نکردم و این بامزه لعنتی با ان تیشرت خاکستری یا چمیدانم سفیدش نشسته بود و داشت همین درس را در ازمایشگاه میخواند. گفتم فلانی را ندیدی؟ گفت نه. گفتم خب این قسمت برایت سوال نشده است که چرا همچین سری ای باید جواب باشد؟ نگاه کرد و گفت امممم ... نه. گقتم خب چطور برایت سوال نشده است، میدانی چه نوشته؟ گفت نه. بعد فکر کنم گفت بهش فکر میکنم و گفتم اگر به جوابی رسیدی بهم بگو.
خدایا این چه وضعش است دیگر. نشسته ام به صفحه مانیتور لبخند میزنم!