تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

دیدی ۱۶ هزار یورو جریمه شدن چون اجاره‌خونه تقلبی به سفارت داده بودن؟

اتحادیه دانشجویان ایرانی در ایتالیا امروز راجع به این گفت که پست داک توی المان، از نظر مالی، بهتر از پست داک توی ایتالیاست. نقل قول از یک دانشمند فیزیکدان بود که رفت به جای تریسته از ماکس پلانک بورس گرفت رو امواج گرانشی کار کنه.
داشتم فکر میکردم چقدر خوب میشه اگر اونم بتونه پذیرش از ماکس پلانک بگیره حالا که میخواد بره المان. یادمه ۱۷ سالم که بود دلم میخواست از ماکس پلانک پذیرش بگیرم. اصلا چی سرم میشد، چی سرم نمیشد. ۱۷ سالم که بود دلم میخواست برم المان دانشگاه بن درس بخونم. یادمه سال کنکور بود و من کلا گفته بودم گوشی نمیخوام و یه نوکیای نارنجی برام خریده بودن که به اینترنت وصل میشد. رفته بودیم سمتای همدان مسافرت، تو ماشین بعد از شام تقریبا دراز کشیده بودم و با نوکیای نارنجی میرفتم توی اینترنت و راجع به دانشگاه های المان میخوندم که کیفیت بالا دارن ولی شهریه هیچی نمیگیرن. یه سال بعد حتی، تو پیج های مهاجرتی المان میگشتم و فالوشون میکردم و وقتی گفتن برای کارشناسی شرط معدل پذیرش شده ۱۶ و غوغا شده بود بین دانشجوها و وضعیت بهم ریخته بود رو یادمه کاملا. یادمه ۱۹ سالم بود و لیست دانشگاه های آلمان رو مدام چک میکردم و به میکاییل میگفتم امسال فلان رشته وارد شده و فلان رشته هم به فلان جا اضافه شده. اون تازه از پلی تکنیک میلان پذیرش گرفته بود و من میگفتم اخه ایتالیا چرا داری میری اه اه اه من میرم المان! بعد ۲۰ سالم شد و به خودم اومدم دیدم دوستم میخواد بره ژاپن و من دارم میگم من باید برم ایتالیا. چه اتفاقی افتاد؟ چی شد که نظرم عوض شد؟ یادمه سرد بود، زبان سخت و مسخره ای داشت و مردم غیردوستانه ای. یادمه تو ذهنم المان صنعتی شده بود و خسته کننده. یادمه ایتالیایی ها بورسیه استانی میدادن، میانگین دمایی ۱۰ درجه از المان بیشتر بود و زبان گرم و فوق العاده سکسی ای داشت که دلم میخواست یادش بگیرم. رویای تحصیل توی دانشگاه حقیقتا همبولتی هومبولت( نه مثه ورژن ایرانی که امریکایی-هومبولتی هست) و هایدلبرگ و بن تموم شد. رویای یاد گرفتن زبان طاقت فرسا و دوست نداشتنی. رویای پوشیدن چندین پلیور و کاپشن روی همدیگه. همش از بین رفت و تصویر درخشان نورانی و گرم شهر کوچیک بندری تریسته توی شمال شرقی ایتالیا جاشو گرفت. تصویر راه رفتن توی ایستگاه مترو تولدو ناپل در حالی که یک بطری ۴ یورویی سانتا کریستینا توی دستته. تصویر هتل های ارزان شبی ۱۷۰ یورویی مرکز پورتوفینو درحالی که صبحش پا میشی میری لب ساحل و ابی موج ها غرقت می‌کنه توی خودش.المان هم دریا داشت، اما اب مدیترانه گرم تر بود.
یک روز ایتالیای عزیزم رو رها میکنم و برمیگردم، اونروز دوباره از خودم میپرسم، خونه جغرافیاست یا جایی که عزیزی داخلش داشته باشی؟ بعد که به خودم جواب میدم، امیدوارم حسرت چیزی رو نخورم.
سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان