دوشنبه ۸ مهر ۰۴
مامبزرگم همیشه من رو از روی لب هام میبوسید. همیشه چایی رو آماده میکرد و توی حیاط مینشستیم و میخوردیم. همیشه دوستم داشت و همیشه دوستش خواهم داشت.
فراموشت نمیکنم پاره تنم. خدانگهدارت. دلم برایت از خیلی وقت پیش از رفتنت، تنگ شده بود.
فراموشت نمیکنم پاره تنم. خدانگهدارت. دلم برایت از خیلی وقت پیش از رفتنت، تنگ شده بود.