تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

پاییز بود، با کمی سرخی دود گرفته از تابستان

زمان بی وقفه می‌گذرد. و من یقین دارم خطی نیست. چیزی ورای حضور در لحظه است. همه چیز، کمی جلوتر از جایی که ایستاده‌ایم، اتفاق افتاده و ما کمی دیر تر به ان میرسیم.همه‌ چیز در گذشته ای که نبوده ایم اتفاق افتاده است و در اینده ای که به ان میرسیم متبلور میشود، به طور دیگری. نمیدانم چطور به زبان بیاورمش، اما ما همه میدانیم چه خواهد شد. ما پیش از لحظه وقوع، فهمیده بودیم.
چیزی زیر پوست این جهان در جریان است.به تنت اعتماد کن، او هنوز هم غریزیست.

پی نوشت: سقف کلیسای سیستین، اقامتگاه پاپ:واتیکان.

سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان