چراغ روشن

سوار ماشین بودیم.کوچه ی ما مثل خیابونه.هرکسی روبروی خودشو اسفالت کرده.یه سریا سیمان رو به جای اسفالت ریختن وسط و تزئین کردند.ساختمونی که اون دست خیابونه هنوز لامپ روشن داره.فضای کوچه خیلی غریب.تاریک و گرمه.پسره که پشتی تکیه میداد(و تازه فهمیدم نگهبانه)دراز کشیده دم در خونه روبرویی.

همه خوابند.

حس میکنم یکی "غم تو دلش فراوونه" و دیگه جا نمیگیره.پر.لبریز.خسته شده از اینکه بقیه میگن"میگذره"نیاز داره یکی بگه نه!اون عمره که داره میره.تویی که داری میری._منم که شاید برم تو خونه و در رو ببندم و یادم بره کدوم طبقه چراغش روشن بوده_ولی دل اسیره.به قول لیلی و مجنون دردی نه دوا پذیر دارد.

"تو میگی نامه نوشتی نرسیده از تو یک خط و نشون هیچکی ندیده"اهنگ رو قطع میکنه.جون نداره داد بزنه.داد بزنه؟نه.فقط یکم یکم اشکاش قلقلکش میدن."منم امشب واسه تو نامه نوشتم اما اشکام همه رو نامه چیکده"

اه میکشه.حیف که "هرکدوممون توی شهر دیگه"نیست.

"اسمونم باهامون قهر"نیست.

اما دگر حوصله ایی نیست.

پیاده شدم.یادم رفت کدوم طبقه چراغش روشن بود.حتی نمیدونم اونی که گریه میکرد کی بود.اصلا مهم بود که قلبش پر درده و کی اینکارو کرده و حال چه کنم؟

پ ن: کلماتی که در "" هستند:اهنگ اسمون با منو تو قهره دیگه داریوش.

تاده دقیقه پیش پسر نگهبان هنوزم بیرون بود.داشت کشو قوس میداد.

همین الان یک سوسک را کشتم.

ساعت 6:02 دقیقه صبح خرداد ماه رمضون.

۸
نـــای دل
۱۶ خرداد ۱۶:۳۹
وقتی کار نیست و مجبوره نگهبانی بده..
باید غم واندوه تو دلش باشه...

پاسخ :

والا  چی بگم... از کار میگین دل ادم خون میشه.
پ ن: البته واسه این پسر کویته.دیروز اومدم دیدم قشنگ پنکه گذاشته هندونه میخوره اهنگم گوش میده:دی
خوش امدین!
شرلوک هلمز
۱۳ خرداد ۱۱:۳۵
کوچک تر بودن سوسک ها. :)

پاسخ :

خب منطقی بود. موفق باشین :دی
Bahar 1999
۱۲ خرداد ۱۵:۱۹
بسی جلبناک وزیبا😂😁

پاسخ :

((((((:
خوش امدی
شرلوک هلمز
۱۲ خرداد ۱۲:۵۶
من جزو انجمن حفاظت از حقوق سوسک هام ها.
سوسک های بیچاره.

پاسخ :

خوش اومدی شرلاک.
اخه چی باعث میشه!یه ادم طرفدار اون شاخکای "یه جوریه!"باشه :D
Blue Moon
۱۰ خرداد ۰۴:۲۸
اوهوم:(
راستی وبلاگت خوشگل بود خوشگل تر تر شد:)

پاسخ :

وای مرسی ^__________^
Blue Moon
۱۰ خرداد ۰۱:۳۲
پس آخرش کشتی که 😂
عاقا سوسک را جدی جدی باید کشت:( با اون شاخکاش

پاسخ :

من با سوسک مشکلی ندارم واقعا!): فقط وارد خط قرمز میشن!ادم میترسه:دی یکم البته -_-
BooM BooM
۰۹ خرداد ۲۳:۲۸
داریوش رو زیاد شنیدم اما تا به حال گوش ندادم.

می رویم و گوش و دل می سپاریم :)

پاسخ :

امیدوارم خوشتون بیاد!
__PARNIAN __
۰۹ خرداد ۲۳:۰۸
:)
آن سوسک روز قیامت یقه ی تورا خواهد گرفتD;

پاسخ :

(: وقتشه کمپین #نه به سوسک کشی  زده بشه

مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان