کمی یاد بگیریم!کمی کمتر از پشت پست قضاوت کنیم!

اینو انتشار سریع میزنم چون میترسم انرژیش بره.
پست لوسی رو بخونین.دستتون میاد که ما چطور از بقیه شخصیتی رو میسازیم که نیستن.
و چرا یه عده بعد از یه مدت از ما بدشون میاد!
و چطور با "از تو بعیده" گفتن ها مارا زیر 18 چرخ قضاوت خود قرار میدهند!
حال!بروید و بخوانید.باشد که محیط زیست انسانی رو پاس بداریم.همه چیز در کشتن سگ ها و گربه ی گوگولی خلاصه نمیشود.گاهی ارزو میکنم به چشم همون گربه ی گوگولی دیده شوم.اگر مرا در تاکسی بدزدند ایا کسی جز پست"دختری که قربانی شد" چیزی از من یاد میکند؟هشتگ میزند؟
خودتان چه فکر میکنید اخر(:
بروید دیگر.خداحافظتان.( این تیکه ی اخر از الفونس دوده.قصه های دوشنبه.خط اخر.)
http://lucy-may.blog.ir/post/4123

۱۰
نویسنده عشق
۲۴ خرداد ۱۱:۱۲
عه وا چطو به تو گیر ندادن D:

پاسخ :

((((((((((: 
محمد قاضی
۲۳ خرداد ۱۱:۰۷
http://bright-future.blog.ir/1398/03/23/%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%DA%98%D9%88%D9%84%D9%87-%D9%88-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86

پاسخ :

 من اینجا میگم یه چارتا ادم بمیشینن پشت سیستم چسبناک ناله میکنن بقیه میان میگن عه وا!تو که شاد بودی تو که خوب بودی فلان بودی بیسار بودی.چطو به تو گیر ندادن.حالا اون چند تا چسبناک ناله کننده هم میشنن های های گریه میکنن که چرا اینقدر ناپذیرفته ان.این یه نمونه ی کوچولوشه.
اینکه شما ژوله رو مثال میزنی.واقعا من کاری به امثال اونا ندارم.من ادمایی رو گفتم که دایرشون شعاعی به اندازه ی یه ملت ایران نداره.یه چارتا ادم ته وبلاگ و تلگرام.همین.شایدم یه سریا که تو دنیای واقعی دچار این قضاوت هان.باز هم همین.در همین حد.
به قول پست اخر دختر بی بی: ما ایرانو خییییییییییییییییییییییلی دوس داریم.واس همین میبریم بچمونو ایتالیا دنیا میاریم.رامبد
یا ما عااااااشق طهارت و مظلومیت دخترای ایرانی هستیم.واسه همین میریم  به عنوان یک مادر ایرانی بچمونو تو المان بدنیا میاریم حکم قتل اخونده رو هم تو توئیتر میدیم.مهناز
خلاصه که اقا زندگی اینطوریه.بدم نمیاد انگیزه ژوله رو بدونم.یه قسمت از من میگه حرف چندان بدیم میزنه :دی بلاخره از دست سلبریتی طورها و امثالشون که چرخ یه قسمت از فرهنگ مارو به دست دارن نیازمند دست به یقه شدن با انواع پزشکانیم.
ما خیلیییییییییییییییییی ایرانو دوس داریم.هاه!
محمد قاضی
۲۳ خرداد ۱۰:۵۶
یه چندتا نمونه قضاوت نادرست معرفی میکردید تا قشنگ جا بیافته!!!!

الآن من راجع به ژوله که به ملّت توهین کرده قضاوت نکنم!؟

پاسخ :

دیگه در این صبح به این قشنگی که برقامونم در حال رفت و امده خون خود را کثیف نمیکنم :دی
امیرمهدی ژوله؟! چه گفته است مگر؟
سوته دلان
۲۳ خرداد ۰۱:۰۴
هووووم :))
شاید یه روزی شدم! :)

پاسخ :

(((((((((((: شک نداشته باش!انگلا مرکل 34 سالگی رفت تو کار سیاست (:

سوته دلان
۲۳ خرداد ۰۱:۰۱
دکترم کجا بود؟! :)

پاسخ :

پست ارزو های 18 سالگی! (:
سوته دلان
۲۳ خرداد ۰۰:۲۸
از قضاوت همیشه بدم نمیاد ولی سوال پیچ شدن! اوووووووف....

پاسخ :

والا دکتر چی بگم.سوال پیچ کردن هم از دیگر معذل های ارتباط با ادم هاست!:دی
انسان باشیم#محیط زیست را پاس بداریم
نـــای دل
۲۲ خرداد ۱۵:۳۸
بعضی از ادما یکجوری قضاوت میکنن انگار همه بدن فقط خودشون خوبن...

پاسخ :

این که اره.منم اینطوریم!یهویی ادم به خودش میاد میبینه عه!منم دارم فکر میکنم فقط خودم خوبم.خب... پس دیگه نمیتونم اظهار نظر کنم؟رطب خورده کی منع رطب کند؟
حقیقتا نمیدونم.اصلا نمیدونم.
دچارِ فیش‌نگار
۲۲ خرداد ۱۰:۴۶
اسنپ سوار شدی حواست باشه روسریت سر نخوره :)

پاسخ :

http://uupload.ir/files/06zp_محجبه_ببب.jpeg
نوشته ی زیرشم واسه زمانی که منم ببرن بالای سن بهم جایزه بدن
دچارِ فیش‌نگار
۲۱ خرداد ۱۵:۳۷
سعی کن سوار نشی
تاکسی رو میگم

پاسخ :

قطعا جربزه و شرافت سوار ملت شدن رو ندارم.
سعی میکنم اسنپ بگیرم! D: ارشاد هم میکنن ادم رو قشنگ صراط مستقیم.
مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان