کلاس ریاضی_اعداد و انچه در دایره اطراف شماست!

به نام او که تلاش انسان را معادله ایی دارای جواب ساخت...

توی پست های قبلی یه سری هدف گفتیم. که اصلا چرا. اما الان دیگه میخوایم شروع کنیم استین بالا بزنیم و ساختمون خودمون رو بسازیم. بسم الله بگین که کلی کار داریم!

وسائل مورد نیاز:یه مداد.یه کاغذ.

اگر دقت کنید متوجه میشید که شما یک خانواده دارید. درست میگویم؟ احتمالا هر کدام از ما با یک ادم دیگری در یک خانه زندگی میکنیم. ان خانه قلمرو شماست.و کسی را نمیپذیرید در ان مگر اینکه بشناسید/مجبور باشید. چه چیزی شما را با ان ها سازگار میکند؟ جنس شما. شما از جنس انسان ها هستید. پس یک ماهیت خاص دارید. در نتیجه!میتوانید با انسان های دیگر به اندازه یک سر سوزن هماهنگ شوید. شما نیازهای یکسانی دارید. غذا. اکسیژن. اب. به خاطر انها هم شده شما بایکدیگر در تعامل قرار میگیرید.

میخواهم ببرمتان در خط اعداد. حتما اشنا هستید با 1 2 3 4 و الی اخر. انها از جنس عدد هستند. بایکدیگر در تعاملند. جمع و تفریق میشوند. ضرب میشوند. صفر میشوند و به هزاران طریق تقسیم میشوند. انها جامعه ایی دارند مثل ما. در دنیای خودشان زندگی میکنند. و حتی با ماهم در ارتباطند. قبول است؟

برویم سراغ مداد و کاغذتان. یک دایره بکشید. خودتان را وسط ان قرار بدهید. حالا این سوال هارا از خودتان بپرسید:

1)چه کسانی را بیشتر از همه دوست دارم؟ میگذارید نزدیک خودتان. هرچند تایی را که دوست دارید بگذارید بچینید دور مرکز.

2)چه کسانی را دوس دارم اما زیاد نه. در زندگی ام موثرند ولی زیاد نه؟ بگذارید روی دایره. هرچندتایی که دوست دارید.

3)چه کسانی در زندگی ام بی تاثیرند؟ خط قرمزهایم را رد میکنند و باعث ناراحتیم میشوند و دوست دارم ازشان دور باشم؟ بگذاریدشان خارج دایره.

اگر این کار را کردید احتمالا یه همچین شکلی می‌شود.

برای خودتان دست بزنید! شما الان یک"مجموعه"ایجاد کردین!مجموعه شما شامل 1) خودتون و کسایی که شامل میشید(داخل دایره و روی دایره)2) انهایی که شامل نمیشوید(هرانچه به غیرخودتان.بیرون دایره.)

شما مجموعه مرجع (U) هستید! و هر انچه در شما نیست متمم شما (U`) خوانده میشود. (ان علامت کوچک پرین خوانده میشود. بخوانید یو پرین)اگر شما را با متممتان جمع کنیم چه حاصل میشود؟ بهتر است به عکس برای فهم بیشتر نگاه کنید. حاصل مجموعهRاست که شامل همه چیز هست! همه چیز! هرچیزی را که میشناسید در این مجموعه است. یک مجموعه بی نهایت که اول تا اخر همه چیز را در بر میگیرد.

در ریاضیات ما مجموعه هایی داریم که با انها اعداد را دسته بندی میکنیم. مثلا :

مجموعه N اعداد {1,2,3,4,5,...} و الی اخر است. این مجموعه صفر ندارد. اصل حرفش این هست که میتونم همه چیزو بشمارم. و وقتی میگم هیچی ندارم! یعنی هیچی ندارم که بتونم بشمارم. شما وقتی سیب دارید میگوئید:من یدونه سیب دارم! من دو دونه سیب دارم! مجموعه N توی کتش نمیرود که شما بگوئید:من صفر تا سیب دارم! شما یا سیب دارید. یا ندارید. اگر ندارید پس درمورد سیب صحبت نمیکنید. و اگر دارید ان را"میشمارید".

مجموعه w اعداد {0,1,2,3,4,5,...} و الی اخر است. این مجموعه صفر دارد. چون قرار است حساب و کتاب کند. و از اولِ اعداد را بشمارد تا اخر.

مجموعه Z اعداد منفی و مثبت را در نظر میگیرد. بزارید برایتان روی محور اعداد نشان دهم: عکس را ببینید.

مجموعه تهی مجموعه ایست که هیچی نیست. شما در ان هیچی پیدا نمیکنید. یک مثال عینی:مامان تو یخچال هیچی نداریم. وقتی شما هیچی ندارید میگویید تهی است. بدانید و اگاه باشید که مجموعه تهی همان R` است(بخوانید ار پرین).وقتی شما متممِ همه چیز را میخواهید حاصل برای شما هیچ چی است.

فکر کنم برای این جلسه کافیست. محدوده را فراموش نکنید. توئیت شماره 1 علیه خودم هم مصداق همین است. شما نمیتوانید همه چیز را باهم داشته باشید. هرنوع ادم را. هر نوع غذا را. مگر اینکه کمی مثل من عقاید ضدو نقیض را کنار هم چپانده باشید و به زور کفه ترازویش را صاف کرده باشید. خدایا. شکرت. این هم از این.

در قران به مجموعه ها و گروه ها اشاره شده. این ایه را داشته باشیم که:

﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا...: اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‏ها و قبیله‏ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید...﴾ (الحجرات/13)

تکلیف:دایره هایتان را بکشید.مجموعه هارا بخوانید. اگر خواستید کامنت بزارید یک مثال عینی از مجموعه ها بزنید تا برایتان جا بیفتد. همچنین یک محور برای خودتان بکشید و سعی کنید مجموعه هایی که درس دادیم را روی ان نقاشی کنید.

محبث جلسه بعد:مجموعه ها،اشتراک و اجتماع کمی فرمولی تر.

معرفی: وبلاگ این دکتر را بخوانید.خاطراتش خیلی جالب است.

گوش بدهیم به نوحه حیدر حیدر از حاج محمود کریمی مداحی

۲۶
امیررضا کامیار
۱۵ مرداد ۱۵:۵۷

دوست من سلام

 

اینطور که پیداست هنوز اول راهی 

ولی موفق باشی و اینم بدون راه سختی پیش روته :)

پاسخ :

سلام دوست من در جای دیگر از ایران،که نشسته ایی و جواب این را میخوانی(:
واقعا.راه سختیه.خیلی سخت!تازه دارم میفهمم
مرسی که خوندی(:
امیر رضا
۰۸ مرداد ۱۶:۱۸

خیلی وبلاگ قشنگی داری امیدوارم که قشنگ تر هم بشه!

راستی منم یه سری مطالب آموزش برنامه نویسی رو سایتم گذاشتم ممنونت میشم که یه سری بزنی

 

پاسخ :

خیلی ممنونم از تعریفت ((((=
حتمن (((:
فرشته ...
۱۷ تیر ۰۰:۳۹
فقط Rh تجربیه بقیه‌اش مشترکه فکر کنم:)
جایگشت واقعا کمی گیج کننده است :)

پاسخ :

اوکی تسلیم.بلد نیستم:دی
من خیلی ژنتیک رو دوس داشتم.پی گیر این کاس کنکورای مفتی هم شدم ولی خب کلاس جمع بندی ژنتیک نزاشتن.اگ میشد حتمن میرفتم.خیلی جذابه.
اره(((:
فرشته ...
۱۶ تیر ۱۶:۱۹
تخصصی‌ سخت بود و در کل خیلی راضی نبودم :)
احتمال که فصل خوبیه، مثلا الان برو احتمال اینکه در خانواده‌‌ای ۱۰ فرزندی حداقل ۵ پسر با Rh خون منفی متولد بشن رو حساب کن تا گرم بشی :)))

پاسخ :

(: چی بگم والا... امیدت به خدا
(((: اینا مسائل ژنتیک رشته تجربیه فک کنم!:دی
من او هنرم این بوده که جایگشت 1234 رو پیدا کردم:دی
Dia
۱۵ تیر ۲۳:۳۹
سلام بر ****** خودم 
اومدم وبلاگتو با حضورم زیبا کنم ^___^ :))))

پاسخ :

وااااااااااااااااااااااااااااااااای
خدا لعنتت کنهههههههههههههه
عاشقتم دختر.عاشقتم.
خوش اومدی تنها جیگرطلای این ادمِ خر کیف از دیدنت!
فرشته ...
۱۵ تیر ۱۸:۲۴
چرا اخه؟ چرا الان باید احتمال درس بدی اخه؟ بذار داغ کنکور از دلم بره خب :(

پاسخ :

(((((: عزیز دلم!چطور بود راستی؟لپ تاپ دستم نبود نتونستم ببینم چ کردی کنکورو!
(((((: باید بگم که احتمال مرگ منه.مرگ من.کابوس شبامه!:دی
دلآشفت. ..
۱۵ تیر ۱۷:۲۰
یه بخشایی از ریاضی انصافا محشره^_^

پاسخ :

اره به خدا! ادم با دهن باز نگاش میکنه فقط:دی
مرسی دلاشفت!
لوسی می
۱۳ تیر ۱۵:۲۲
عزیزمممم من همیشه به یاد شما هستم‌. چطور بود حالا؟ خوب بود ان‌شالله؟


+ این علامت ' علامتِ پریمممم است. آخرش میم داره ؛)

پاسخ :

خوب بودددد!خیلی!اصلا فکرشو نمیکردم اینطوری بشه!(((:
واقعا خوب بود.با دعاهای شما(((:
عه؟! :دی من فک کنک گفتم پرین! باید اصلاحش کنم((:

لوسی می
۱۲ تیر ۲۳:۵۲
حواسم بهت هست و برای کنکورت حسابی دعا میکنم.
موفق باشی رفیق ^_^

پاسخ :

(((((((((: لوسی میییییی عزیزم!دکی جون ((:
خیلی ممنونم.دمت گرم که هوامو داری(((((:
قلب!
سکوت محض
۰۹ تیر ۱۷:۰۳
:)

پاسخ :

اینجا مجازی اسمایل بدی:دی ولی اونور رو دیگه اتمام حجت کردیم:دی
مرسی که خوندی سکوت ^_^
لوک خوش شانس
۰۷ تیر ۱۶:۵۰
آهان ،من از بازی ارسطو بیشتر خوشم میاد .
خوب بود آره ،من یک مستاجرم قشنگ بود 

پاسخ :

ارسطو رو هم دوس دارم ولی نقی واقعا طبیعیه.
ندیدم اونو.زیاد دنبال نمیکنم فیلمای ایرانو جدیدا.
لوک خوش شانس
۰۷ تیر ۱۳:۰۷
😂جمله کی بود ؟ 
پایتخت رو قاطی پاتی نگاه کردم ،فصل سومش خیلی خنده دار بود 

پاسخ :

نقی بود
من حوصلم سر میره میشینم پایتخت میبینم.بس زیبا و دلچسب است!
لوک خوش شانس
۰۷ تیر ۰۸:۲۸
از ریاضی متنفرم 😆

پاسخ :

اخ ریاضی تو با همخ اینجوری بودی(کف دس) همه با تو اونجوری بودن(اونور دس)
پایتخت پنج.
شرلوک هلمز
۰۳ تیر ۲۱:۰۷
سلام ریاضی دان و فیزیک دان بزرگ
این مثال ها و این به هم ربط دادن های آیه های قرآن و زندگی و ریاضی کار خودتونه؟؟
چه خوب.چه قدر عالی و ماهرانه این کار رو انجام دادید. :)
از اون قسمت متمم مجموعه خوشم اومد. :)
پریم هست یا پرین؟؟؟؟؟من همیشه می گفتم پریم.یعنی اشتباه می گفتم؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنونیم بابت این مطلب قشنگ و آموزنده. :)

پاسخ :

سلام شرلوکِ اعظم!
والا من که به تنهایی بلد نبودم هیچی!معلمم یادم داد ((:  سعی میکنم بیشتر میکسش کنم که معجون گوارا را بزنید بر بدن!(:
اره منم از اون قسمت متمم و هیچی و پوچیش خوشم میاد.
پرین! :دی فک کنم!به شکم انداختی.فک کنم همون پرین!
خواهش میکنم!ممنونم از شما که خوندی(:
سوته دلان
۰۱ تیر ۱۱:۴۴
خوشم اومد... :)
برم که برا خودم این محیط و مساحت عاطفی رو بسازم!

پاسخ :

مرسی که خوندی سوته دلان
برو حتمن نتیجه موفقیت امیزشو بمون بگو((:
رضا
۳۱ خرداد ۱۶:۳۱
آره اگر U رو مرجع نگیریم و یه مجموعه عادی درون مرجع تصورش کنیم اونموقع درسته. منتهی دیگه نباید بهش بگیم مرجع چون مجموعه مرجع اون چیزیه که از اجتماع درونیاتش + متمم‌هاشون به وجود میاد؛ پس جمع U (ماده) و متممش (آنتی‌ماده)، می‌شه مجموعه مرجع. 

برای اون ضدیت هم... می‌شه یه جمله بهتر گفت؛ همه‌چیز رو حل می‌کنه:
به جای این که بگیم «به نظرت هر چیزی خلافش میشه پرینش» می‌تونیم بگیم: «هر چیزی، غیرش (آنچه که عضوی ازش نیست) می‌شه متممش». دیگه روی معنی کلمه «خلاف» هم به مشکل نمی‌خوریم. 

پاسخ :

اره تعیبر خیلی به جایی بود رضا.
ممنونم از وقتی که گذاشتی ((((((((((((((: !
+ ایشالا خدا بخواد برای همه.برای تو.برای من.برای همه.
رضا
۳۱ خرداد ۱۲:۴۱
واسه اون سؤالتون... 
من یه لحظه نشستم بهش فکر کنم ولی پیج و تاب خیلی بدی خوردم. یه ریاضیدان فیلسوف باید بهش جواب بده فکر کنم. 
اگر «خلاف» به معنای «ضدیت» باشه، فکر نمی‌کنم این برداشت «خلاف هر چیز می‌شه پرینش» درست باشه. منظورم اینه که لزوما دو چیز که اشتراکی با همدیگه ندارن، رابطه‌شون ضدیت نیست. اما اگه ضدیت نیست، پس چیه؟ 
فکر کنم دوباره یه پیچ دیگه هم خوردم. ای بابا. هعیش

پاسخ :

اها فک کنم میشه. همون بحث اینکه یو و یو پرین باهم هیچ اشتراکی ندارن.اجتماعشون میشه تهی.میشه هیچی.صرفا این زدیت که اسمشو گذاشتیم "هیچی"با خود مجموعه ها تناقضی نداره.ولی میزنه به تیپو تار مجموعه مرجع.همون آر.با اون مشکل ساز میشه.
ولی میگم:| اگر یه چیزی نقطه ی مقابل یه چیز دیگه باشه.این میشه ضدیتشون.اما بحث پرینشون که گفته بودم فک کنم درست نبود .همون که هرچی خلافش میشه پرینش.اصلا معنی پرین عوض میشه.صرفا منظور خلاف اون چیز نیست.هرانچه به جز اون چیزه.
هوم؟؟؟
رضا
۳۱ خرداد ۱۲:۲۲
نه خب؛ نشد که؛ شما الان مقدمه‌ها رو چیدی ولی نتیجه‌گیریتون اشتباه بود. 
یعنی شما الان گفتی هر دوتاشون موجودیت دارن، که یعنی هر دوتاشون توی مجموعه یو (که مجموعه وجود هست) جا می‌گیرین؛ در نتیجه یکیشون یه مجموعه‌ای مثل ای و دیگری مجموعه‌ای مثل ای‌پرین می‌شه که... که مجموعه یو رو تماما اشغال کنن. اگر آنتی‌ماده رو یوپرین تصور کنیم، یعنی وجود خارجی نداره، به عبارتی تهیه، و به عبارت دیگه عدمه؛ در صورتی که همونطور هم که گفتین: عدم نیست. 

پاسخ :

اها.اها.این قاطیه وجود و عدم وجود شد.یکم قاطی شد.من دقیقا منظورم اینه که مجموعه مرجع رو داریم.قبول.اون مادست.مجموعه انتی ماده رو هم داریم.هرانچه به غیر از ماده ولی در همان راستای ماده بودن.موجودیت داره اینم.اینم میشه مجموعه مرجع پرین. جمع اینا میشه یه چیز بزرگتر.یه چیزی مثلا کا.مجموعه های منحصر به فرد و مستقلی داره همین یو مرجع.و همچنین یو پرین مرجع.یو رو صرفا اون جامعه ی کلی در نظر نگیریم تو این مثال.اسم یه دسته باشه فقط.اینطوری درس میشه.
تا اینجا خوب بود نتیجش؟
رضا
۳۰ خرداد ۲۳:۴۴
مجموعه وبلاگ‌نویسای ریاضی‌دوست و وبلاگ‌نویسای ریاضی‌ندوست؛ که می‌شه کلا هر چی وبلاگ‌نویسه. 
اجازه! حالا بشینیم اشتراک و اجتماعشون رو در بیاریم، خانم؟ 
یا باحال‌ترش می‌شه: «مجموعه ماده و آنتی-ماده» که متمم همدیگه‌ن!؟ نه اشتباهه، در حقیقت امر باید بگیم که ماده می‌شه یو، آنتی‌ش می‌شه یوپرین :) جلل‌الخالق
ولی شاید اینم غلط باشه. اینطور که بر میاد، ماده رو نباید مساوی با وجود و آنتی‌ماده رو مساوی با عدم در نظر گرفت؛ چون آنتی‌ماده رو هم - تجربیش رو مطمئن نیستم - اما از لحاظ تئوری کشف کردن، که یعنی وجود داره! (از لحاظ تجربی هم فکر کنم یه چیزایی پیدا کرده بودن دانشمندان عزیز. 
اصلا مثال خوبی نبود، برگردیم سراغ همون دایرة خونه و خانواده گرامی

پاسخ :

با مثال خیلی کیفور شدم!:دی
سلام.
من فکر میکنم که انتی ماده موجودیت داره.توان تولیدش با n میلیارد دلارو خورده ایی قابل ایجاده.در نتیجه.ممکنه در قالب یک ماده دیده بشه.بحثش میره توی روند تولیدش.که چیدمانش برعکس مادس.اما از نظر موجودیت.هردو موجودن ولی در خلاف جهت.پس یو و یوپرین هستن.(کمی سیر مزخرفی داره!)در نتیجه!افرین به شما.برچسب صد افرین(: بولدش کردم تو نظرت.
اما به نظرت هر چیزی خلافش میشه پرینش؟من فک کنم اره.شما چی؟
وجود داره.یکی از دانشمندای عشق انشتین کشفش کرده فک کنم.ببخشید"اینیشتین"
مثال خیلی خوبی بود.شمارو دعوت میکنم به اغوش گرم خانواده:دی
کژال ..
۳۰ خرداد ۲۰:۴۶
چقددددرررر عالی توضیح دادی:))) خوشمان آمد :) 

پاسخ :

((((((((((: مرسی کژال که عالی خوندی!
یه مثالم بزن من ارزو به دل نمیرم! :دی
Blue Moon
۳۰ خرداد ۲۰:۱۲
راضیم ازت :)

پاسخ :

ممنونم که خوندی^^
مجموعه تعداد ماهی ها و تعداد مرجان ها که وقتی باهم جمع میشن(خودشان و غیرخودشان!)زیست بوم اب کره رو تشکیل میدن.
نـــای دل
۳۰ خرداد ۱۹:۰۸
تلفیق ریاضی و نتیجه گیری از آیات خیلی عالی...

واقعا متن زیبایی بود...

پاسخ :

مخلص قران هم هستیم.
ممنونم که خوندین!
آرام :)
۳۰ خرداد ۱۴:۳۸
کدام مجموعه صفر دارد؟
مشق امروز D:

پاسخ :

D: اصلا هممونو باید ببرن ام ای تی(:
یک مثال وجود حزب های سیاسی و اقشار ملی است!
__PARNIAN __
۳۰ خرداد ۱۴:۱۶
چه بگویم؟ خیلی خلاقانه ی جالبانه بود تلفیق ریاضی با زندگی نارنجی. مثال نمی خواهد دیگر ^__^

پاسخ :

((((((((: اینها رو که من نتلفیقیدم.فقط یه کوچولو پیداشون کردم تو زندگی!
یک مثال وجود سیاه پوستای امریکایی در امریکا و نژاد پرستان امریکایی در امریکا است!
__PARNIAN __
۳۰ خرداد ۱۳:۴۴
ای عشق ریاضی :)

پاسخ :

((:
دخترم!لااقل همینطوری هم شده یه مثال میزدی  تکلیفِ مثلا!
مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان