ریاضی فیزیک

استاد ریاضی فیزیکمون خوب نیست.

ولی این سری واقعا خوب نیست و ادا و اصول نیست.

هنوز نمیدونم ریاضی و فیزیک خودخوان اند یا به استاد نیاز دارن حتما، اما اینو میدونم که چیزهای اصلی ای که بیان میکنند "هم سنگ" ان. یعنی ارزش واقعی هم سنگه.کسی چیز بیشتری از دیگری میتونه بگه؟ میتونه منطق هارو بهم بزنه ؟نه.

میتونه پیوند بزنه و ارتباط بده و مثل یه پارچه ساتن طلایی یکدست به کل اینها نگاه کنه اما چیز بیشتری نه.

 علوم انسانی جنگ به بار میاره و مفاهیم جدید خلق میکنه و روحیه ادم های متفاوت رو انگولک میده اما ریاضی و فیزیک تاحالا کسی رو نابود نکردن چون یک زبان واحد دارن.وقتی به سیر ریاضیات نگاه میکنی، حداقل تاجایی که توی دانشگاه دیدم، انگار تمام این ریاضیات کار یک انسان واحد بوده.

ولی این راجع به علوم انسانی صادق نیست.اندیشه های متفاوت، دین های متفاوت، منطق های متفاوت، مسیر های متفاوت و جواب های متفاوت.

اما توی هرچی که ریاضی میاد دیگه کسی نمیتونه روش حرف بزنه.کسی نمیتونه جغرافیارو تحریف کنه.یا اب و هوا شناسی رو به سلیقه خودش تغیر بده. البته شاید اینجا گفته بشه که چون این دوتا مسالی که زدم چیزهای مجسم هستن. ولی مثلا هنر یا روانسناسی چیزهای ثابت و از پیش تعین شده و مشخصی نیستند واسه همین مدام در حال تحول اند و ادم های متفاوت میتونن فیلم های متفاوتی ازشون در بیارن.

قبوله تسلیم میشم.اینجا درسته تسلیم شدم ولی به این نتیجه رسیدم که هرچقدر همه چیز مشخص تر و عیان تر و تابع قوانین کلی باشه همه چی قابل پیشبینی تر،هیجان انگیز تر و جالب تر میشه. و این اصلا حوصله سر بر نیست.

مثلا تو ده بار بیا ثابت کن که بردار چجور موجودیه. یا ده بار ثابت کن که اثر دوشکافی یانگ چیه.

اصلا همین قوانین بهت اجازه پیشرفت میدن.اجازه میدن دست درازی کنی توی طبیعت.تا وقتی دستت قطع شه و بفهمی به قوانین بیشتری نیاز داری.

چه بخوای نخوای این دار روت پیاده میشه خلاصه.

ریاضی فیزیک کلاس حمید مشفق مکتبخونه انگیزه نوشتن این هارو داد.

مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان