جوگیری

نمیدونم چرا اینکارو با خودم میکنم.

درس تمدن ایران داریم، و استاد به پشمشه هر اتفاقی که سر کلاس میفته. بسیار واضح گفت که نمیخواد برای کنفرانس وقت بزارین.

سوگولیشم یکی از بچه های ترم 9 فیزیکه. که احتمالا دست به سرچش خیلی خوب و تایپش سریعه که سوالای استاد رو با این وقفه زمانی مناسب و گول زننده پاسخ میده.

ولی خوشحالم برای این دوست ترم نهمون. خیلی احساس خوبیه که در یک کلاسی، سرامد و شناخته شده باشی و انقدر هم جهت با خواسته کلاس که هر صحبتت، راه گشا باشه. این همجهتی خیلی زیباست انگار اونجوری که کلاس و استاد میچرخه فرد هم میچرخه ناخوداگاه. همچنین، اینکه فیزیک بخونی و اطلاعات جانبیت قوی باشن هم خیلی جای بحث داره. چون فیزیک وقتی برای اطراف نمیزاره، حداقل وقت زیادی نمیزاره باقی بمونه که بخوای عمیق تونل بزنی. از این گزاره مشخصه که دوستمون یا برنامه ریز بسیار دقیقیه و به خوبی بر هوسش کنترل داره، یا فیزیکخوان سطح متوسط رو به پائینیه اگر بخواد علم تاریخیش خیلی قوی باشه.یا فیزیکدان خوب و تاریخ دان خوبیه که از هوش سرشار برخورداره. از دو احتمال دیگه چشم پوشی کردم.یک احتمال رو هم بالاتر گفتم.

خلاصه، من با فکر کردن به همراستایی امیرحسین ترم نهمی با کلاس و شکوفاییش احساس خوبی میگیرم. بسیار شیرینه. از لحن صداش هم مشخصه که خوشحاله. میدونین چیه، بچه های علوم پایه اروم و متواضع و گیج و گم و خسته  هستند اکثرشون. این تو صدای امیرحسین بود.

گفتم : استاد راجع به زنان در طول دفاع مقدس کنفرانس میدم.

و این خریت محض رو با صدای بلند جار زدم. بحث اینه که خیلی فارسی و انگلیسی و عربی دنبال یک مقاله ای یا داستانی که راجع به تجاوز جنسی سربازان ایرانی به زنان عراقی و برعکس، گشتم. پیدا نکردم. بعدش گفتم راجع به زنان دموکرات متصل به حذب توده کنفرانس بدم. نشریه هاشونو پیدا کردم ولی امکان خرید نبود.امکان دانلود هم نبود. به هر طریق یه چیزی میافتم ولی خب استاد گفت اصلا نمیخواد انقدر وقت بزاری.

در نهایت، تفاوت در تصمیم گیری و الویت بندی در دیدگاه زنان و تاثیراتش روی نگاه زنان به جنگ و عملکرد هاشون رو انتخاب کردم به عنوان موضوع ارائه. گفتم از دیدگاه تصمیم گیری نگاه بکنم به کار زن. زن چطور نگاه میکنه.

هفت تا مقاله تصمیم گیری انتخاب کردم که یکیشم راجع به سزارین و تصمیم برای سزارین کردنه. قطعا تو امر سزارین درد، احتمال زنده موندن مادر و احتمل زنده موندن بچه  توسط زن برسی میشه و منجر به گرفتن تصمیم میشه.این سه تا عامل توی جنگ هم هست. اما به طور دیگه ای.

دوتا مقاله میدانی هم دارم از تاثیر جنگ روی زنان هویزه و سنندج.

فکرکنم خوب بشه. ولی تا فردا که کنفرانسمه پوستم کندس.

شیرینه. درد شیرین. چرا اینکارو کردم واقعا.

همین جوگیری تابستون سر تفسیر قران افتاد. که تصمیم گیرفتم راجه به نحوه روش شناسی تفسیر قران کنفرانس بدم. دیونه شدم سرش تا تموم شد.یا سر مرگ خدا از دیدگاه نیچه پیش اومد برای درس اندیشه 1. تازه خوبه اقای گنجی نجاتم داد در ب در دنبال کتاب جامع تاریخ المان میگشتم، ببینم نگاه نیچه تو تاریخ خودش چجوری جا گرفته. که البته نجاتم پیدا نکردم.فقط منحرف شدم از تاریخ به خود نویسنده و نزدیک  ده تا مقاله و 3 تا کتاب ازش خوندم و واقعا کم بود اما وقت نبود.

جلوی خودم رو نمیتونم بگیرم. ولی سخت ترین دوره ای که پشت سر گذاشتم مربوط به تحقیق شیخ بود که باید مینشستم هرمنوتیک در اشعار حافظ و سعدی رو مینوشتم. خدایا تا صب تیک عصبی گرفته بودم. 

منتظر کلاس جامعه شناسی با عادلم. له له میزنم قشنگ.گذاشتمش وقتی حضوری میشه. خدا به خیر بگذرونه.

مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان