به وقت اسپین ذاتی:صبح روز بیست و یک اسفند: شب نوزدهم

من چندین سال بود که هفده سالم بود. بلاخره بعد از دو سه سال قبول کردم نوزده سالمه. بعد فکرشو بکنین چندین ماه از تصور اینکه 22 سالمه دیونه شده بودم تا اینکه چند هفته پیش یکی از بچه ها گفت تازه داریم میریم تو 21 سال.
بعدشم هوا خیلی بوی بهار میده. ترکیب گرمای تش ابادان و هوای دم کرده ی صبح و کولر و باد گرم و شلوغی شهر و شب بیداری. اینا بهاره. خوشحالم که حست میکنم.
موقعیت مکانی: سر کلاس نسبیت.
لاو یو آل.

مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان