چند اسکرین شات ساده

خیله خب. اینم از قدم اولیه من در راستای پست 19 جولای: 

عمیقا میگم، تلاشی نمیکنم که اون چیزی که میدونم طلبیده میشه بگم رو بگم. حتی اگر انگ این بهم زده بشه که تو نفهمیدی.(این پست اپدیت خواهد شد)

[4:40 AM, 7/20/2022] مینیون: نظرت در مورد متن
[4:40 AM, 7/20/2022] مینیون: اینکه یک رابطه خوب میتونه دوای درد ما باشه، سرابی بیش نیست. ما باید بتونیم تنهایی خوب و رشد دهنده رو تجربه کنیم، تا بتونیم رابطه خوب رو تجربه کنیم. باید بتونیم در تنهایی مون آروم و قرار بگیریم و آرامش و شادی رو در فضای شخصی مون تجربه کنیم.

[7:01 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: متن ناقص، تک بعدی و خطیه.
[7:03 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: جملات ساخته ذهن انسانی بیماره که درکی از پیچیدگی انسان نداره و تصور ا تنهایی غلطه و فکر میکنه تقابل های دوگانه ذهنی ادم هارو خوب شناخته درحالی که اینجوری نیست.جملات به حدی در این پاراگراف کوتاه از هم گسسته و گاها بی ربط هستند که انگار با تف به هم چسبوندیمشون.
[7:06 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: و اگر بخوام راجع بهش بحث کنم، چند تا کلید واژه خواهم داشت: اسیب شناسی فقدان های مبهم زندگی، تمایل فرد به بروز شخصیت خودش در دایره های ارتباطی مختلف، مفهوم شادی در رابطه، برسی نیازهای شخصی فرد و توقعاتش از رابطه، برسی رفتار هیجانی فرد در موقعیت های مختلف.
[7:08 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: اصلا امیرحسین تو به من بگو ادمی که مشکلات مختلف شخصیتی داره، تعریف عاقلانه ای از رابطه خوب داره؟ و چرا فکر میکنیم اگر درگیر رابطه خوبی شد،(ِیعنی تمام نیازهاش ارضا شد) اونوقت دوای دردش نیست این مسئله؟ اون به سراب دست یافته عملا.پس سراب نیست.
[7:12 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: و اگر داریم کلمه خوب رو برای روابط معقول به کار میبریم نه رابطه ای که اون ادم با شرایط خاص قراره داخلش باشه، پس چرا ادامه ی صحبتامون رو برمیگردونیم به شرایط خاص اون ادم؟ ما که رابطه رو برای اون تعریف نکردیم که! ما یه رابطه ای رو تعریف کردیم بر اساس باور های متوسط مردم گفتیم این نوع رابطه "خوبه". بعدش از اون ادم خواستیم خودش رو با این رابطه منطبق کنه. و بعد، اون رو قضاوت کردیم که ما برای تو یک رابطه خوب اوردیم، ولی دیدی دوای درد تو نبود؟
[7:13 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: مشکل این استدلال در خط اول میدونی چیه؟ همپایه نبودن. ما با یک تصوری شروع میکنیم، میسازیم، بنا میکنیم، یک لباسی رو میدوزیم برای ادمیزاد، ولی میخوایم تن درخت بکنیمش. پایه های متفاوت.
[7:15 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: متوجهی چی میگم؟ ما ماجرا هارو خاص نمیکنیم، ولی جملات عام برای ادم های خاص مینویسیم و شروع میکنیم به تحلیل و پردازش راجع به جمله نه، بلکه راجع به ادمی که درون اون جمله سعی کردیم بگنجونیم. غلط اندر غلط.
[7:15 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: این خط باریک، این تفاوت حداقلی اصلا دیده نمیشه.
[7:15 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: این بود نقد من به خط اول این پاراگراف.
[7:18 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: اما خب. حدس میزنم این اون چیزی که میطلبیدی نبود.😂 باید یه جور دیگه بگم. خب. فکر میکنم کاملا چرتو پرته این پاراگراف.😂 شرمنده خیلی تلاش کردم.
[7:26 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: الان که دارم دوباره میخونمش این به ذهم رسید که چرا این نویسنده فکر کرده تنهایی، ارامش در تنهایی، رابطه خوب، مشکلات عدیده و انزوا، اینها باهم در تعارضند و اگر انسانی خوشی در تنهایی رو تجربه نکرده باشه عمرا نمیتونه رابطه خوبی رو داشته باشه؟
[7:26 AM, 7/20/2022] R.Macmorphy: این که دیگه به نظرم واضح ترین ایراد این پاراگرافه.

مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان