پنجشنبه ۶ مرداد ۰۱
سوگواری بعد از هرچیزی لازمه. گاهی اوقات در حین رخ دادن سوگواری میکنیم.گاهی میگذاریم تموم بشه و بعد به سوگ بشینیم. چیزیکه مشخصه، اگر یک چیز عمیق و اثر گذار رو تجربه کرده باشیم تا مدت ها سوگ ریشه های حاشیه قالی زندگی مارو سیاه میکنه و همینجوری که میبافیم و جلو میریم، باهامون میاد. گاهی اوقات سوگ رو تجربه نمیکنیم. در اصل، به صورت مصنوعی تجربه نمیکنیم. چون از دفاع منطقی و عقلانی در مقابل بروز احساسات استفاده میکنیم و به قدری که اون ماجرا لایق به سوگ نشستنه بهایی بهش نمیدیم.
به زندگی من خوش امدین.
پی نوشت: در روز پنجم، شیشم بیماری خوبم و بهتر شدم. فکر میکنم این ماجرا فردا روز اخرش باشه.