هیچ چیز فریاد پیروزی سر نمی دهد

دیگر نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم.

من ناراحتم. خیلی ناراحتم. به قدری ناراحتم که سر حدات خودباوری امیخته با قدرت اطمینان، درچشمم تار و کبود است. من تسلیمم، من پذیرای این حزنم و تسلیمم. تسلیم شدم. من ناراحتم و خاطرم یک لحظه از اندوه رهایی نمیابد. 

بکشید من رو حرومزاده ها. من شکست خوردم.

حالا دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. همه تنم غم است.

مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
T=t[(1-v^2/c^2)^-1/2] ]^1/2
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان