خر تو خر است

 ... و میدونی که اینکار برای کنسولگری هزینه داره و نمیتونه انجام بده کاظم جان. راستی مجید جان، این سوال من رو هم اگر جواب بدی من کاملا با ایدت موافقت میکنم، اگر یک نفر مدارکش نقصی داشت و تقصیر مترجم بود، و حالا به هر دلیلی، ندیده بود این ایراد رو توی مدارک و رفت کاگس و به عنوان نقصی ثبت شد، حاضری بلاک بشه و تا سال دیگه نتونه ویزا بگیره؟ مگر غیر اینه که اگر اینجوری بشه، صبح‌ که از خواب پا بشی سه نفر دیگه به معترض ها اضافه شده؟ و راستی فلانی جان اون ایده ی ...

 هیچ راهی نبود، همه راه حل ها ایراد فنی داشتند. اب دانشجو و وزارت خارجه تو یک جوب نمیرفت. سودشون باهم نمیخوند.

... اره حتی یکی از دانشجوهای معترض پارسال میگفت نقشه ساختمون کنسولگری رو اوردم اگه از اون در وارد بشیم بهتره، انگار که میدون جنگ بود و ....

توی دلم ترجیح دادم همه چیز خر تو خر باشه تا منظم. عمیقا، داشت بهم ثابت میشد، و شد که اگر بی نظم و قاطی همه چی جلو بره، خطاهای ادم کمتر یقه خود ادمو میگیره و بدست اوردن شانس دوباره، راحت تر میشه. تا اینکه به خاطر چک نکردن مدارک توی وهله اخر، از سر گشادی، ریجکت بشی و تا ۳۶۵ روز بعد بلاک باشی و در عوض، نه اشتباهات بقیه به مقدار چشمگیری توی زمان کم، کمتر بشه و کنسلی ها کاهش پیدا کنه، و نه تعداد بیشتری بتونن متقاضی باشن و کارشون راه بیفته.

پی نوشت: اگر روز خوبی رو شروع کنی دلیل نمیشه با شب خوب به پایان برسونیش. در ضمن، اگر شب خوبی رو سپری نکردی، چند دیقه بیشتر بیدار بمون، شاید بهتر شد.

مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان