صمیمیت از دست رفته

ف عزیزم،
هر سری که یک چیزی از تو ناراحتم میکند وقتی بهت میگویم توام ناراحت میشوی
و من سعی میکنم ناراحتی را از دلت در بیاورم و بندازمش بیرون
ولی این بار سعی نکردم. با اینکه دلم نمیخواست ناراحتی ات را از اینکه ناراحتم کردی با خودت حمل کنی.
مرا ببخش که کمی سختگیر شده ام.
زندگی با روان ما ادم ها بد بازی هایی میکند.
مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان