کافه رود

نشستم. شلوغه.اهنگی ک اون پشت پخش میشه کاملا ست استایلمه. سیگار میچسبه. همهمست. شلوغه‌.اهنگی ک پخش میشه ست استایلمه. اگر ی روز خواستم جایی کافه کار کنم اون روده. همهمست. شلوغه.
مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان