تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

پیدا شده ها

این پست کوتاهه

خواستم بگم چقد خوبه یه سری هارو پیدا میکنم.

دیروز تو فیلم دکتر معجزه، علی میگفت من به امید های کوچیک باور دارم.

و بعدش یه جمله ای رو شنیدم که میگفت وقتی رویا هست، ینی هنوز امیدی وجود داره.

خب من الان فک کنم چند تا امید دارم برای ادامه دادن.امید های جدید و کوچیک.امید هایی که زیاد هم دلگرم کننده نیستن اما بند وجودو نگه میدارن برای زنده بودن.امید هایی که  سازنده هاشونو نمیشناسم.اما میدونم هستن.

تقدیم به نوترال و علی گردالی و چارلی و مارچلو و زیگفرید و لنی.

دارم سعی میکنم تو ذهنم حرفای این پست رو پوچ کنم اما نمیشه.

راستی من چجوری از هاتف عذرخواهی کنم به خاطر ایمیل هامون؟

میخوام قیافه وبلاگمو تغیر بدم.

۴
سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان