تجربه گر

پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک

صمیمیت از دست رفته

ف عزیزم،
هر سری که یک چیزی از تو ناراحتم میکند وقتی بهت میگویم توام ناراحت میشوی
و من سعی میکنم ناراحتی را از دلت در بیاورم و بندازمش بیرون
ولی این بار سعی نکردم. با اینکه دلم نمیخواست ناراحتی ات را از اینکه ناراحتم کردی با خودت حمل کنی.
مرا ببخش که کمی سختگیر شده ام.
زندگی با روان ما ادم ها بد بازی هایی میکند.
سفر به انتهای شب
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان