کلاس ریاضی!(این یک پست ازمایشی نیست دیگر)

امیدوارم که شاد و سلامت باشین.پی‌نوشت اخر رو همین اول به حضورتون میرسونم:

اول!اینکه ببخشید که تندتند پست میزارم :دی خیلی‌ها حوصله ندارن بخونن.اما این یکی فرق داره.اگر الان ارسالش نکنم دیگه هیچوقت جسارت منتشر کردنش رو پیدا نمیکنم.

دوم! اصلا چرا دارم یه تاپیک به این اسم میزنم؟جریان چیه؟

ماجرا رو بدین شرح اعلام میفرمایم: من از ریاضی متنفر بودم.هیچی نمیفهمیدم ازش.تا اینکه_معلمی که انسان است_اومد.و به من یاد داد چجوری باید1)به دنیا نگاه کنم2)چرا باید ریاضی بخونم.

دری رو به دنیایی که دارم توش زندگی میکنم باز کرد.من رو نشوند روی صندلی، علم خالص و سلیس خدا رو نوشت پای تخته.دیگه از اون جا تکون نخوردم.از اون موقع به بعد ریاضی حرمتی پیدا کرد که شکوندنش گناهه برای من.

سوم!اینارو میگم چون به قول دکتر سین میخوام بعدا برگردم و به همه این‌ها نگاهی بکنم بس عمیق و موشکافانه.

پی‌نوشت خودش شد متن(:

سعی میکنم از کوچکترین مفاهیم شروع کنم.هرچقدرش که در حد علم دبیرستانیم هست رو بگم.با دنیای واقعی پیوندش بزنم.و با عرض پوزش خدمت دوستان ناباور/نهیلیسم/اتئیسم با قرآن بیامیزمش.

به امید روزی که هیچ بچه‌ایی نگه من چرا دارم ریاضی میخونم.

+مرسی از حریر واسه نیم‌فاصله.سعی کردم رعایت کنم!

11:15:11

۲۱
Lee. NarXeS(:
۲۹ آبان ۱۴:۱۱

ریاضی به زبان ادمیزادXD

خوشمان امد 8D

پاسخ :

((:
بی هویت
۱۲ تیر ۰۲:۵۴
اگر روزی وبلاگ زدم آدرسش رو براتون میزارم. 
خب نظراتم ته کشید در مورد این موضوع. توی پست دیگرتون همراهیتون میکنم در روز های آتی. 
شب خوبی داشته باشید 

پاسخ :

خیلی ممنونم بی هویت عزیز!(:
روز خوبی داشته باشین!
منتظرتون هستم!
بی هویت
۱۲ تیر ۰۲:۴۵
فیلمی که میگین 
Imitation game 
هستش. 
میشه گفت اونجا با الن تورینگ و هوش مصنوعی آشنا میشیم:دی 
وقتم بهم اجازه نمیده وبلاگ بزنم هرچند دوس دارم. 
ولی خب هیچوقت هم نویسنده خوب و یاد دهنده خوبی نبودم.

پاسخ :

هااااا دقیقا همینی که میگی.
بله فک کنم :دی
اممم.وبلاگ نویسی چیز خوبیه.امتحانشم ضرری نداره (:
وقت کردین یدونه بزنین ادرسشم بدین (:
این یکی بر میگرده به تجربه.تجربه!حلال مشکلات (:

بی هویت
۱۲ تیر ۰۲:۲۷
زبان هرچی عجیب قریب تر باشه بیشتر دوستش دارم:))) 
ولی خب یه سلیقه‌ی خاصی هم داره، مثلا بعضی ها چینی دوس ندارن چون آواهاشون میره روی اعصابشون و هرکسی به یک دلیلی یک زبانی رو دوس نداره. ولی خب نمیدونم چرا من همشونو دوس دارم:)))) اگر این زندگی اجازه بده همشونو میخونم:))))
و در مورد تصویر هم بگم: شما وقتی یک تصویر میبینی آیا تو ذهنت بصورت ناخودآگاه نمیگی چه زیباست؟ چه زشته؟ ااا اینجاش اینجوریه و ..... ما تو ذهنمون داریم در موردش حرف میزنیم. درسته انسان های نخستین زبان هنوز براشون تعریف نشده بود. زبانشون اون تصاویری بود که میکشیدن. ولی الان ما همه چیز شده زبانمون:)))) از چی به چی رسیدم. الان به این نتیجه رسیدم با نگاه میشه حرف زد. با موسیقی میشه حرف زد. :))) با ریاضی، با فیزیک میشه حرف زد:))) یه مبحثی داریم توی کامپیوتر بنام رمزنگاری از الگوریتم‌های متفاوت ریاضی استفاده میکنیم و با یک پترن خاص یک متن رو رمز میکنیم و خروجی حالا میتونه حروف الفبای متفاوت باشه و یا میتونه اعداد ریاضی در مبنای خاصی باشه، خودش یه زبونه:))). دیر وقته دارم هذیون میگم دیگه. ولی فکر کنم همه فهمیدن خیلی به زبان علاقه دارم:)

پاسخ :

((((((((((((((:
چینی رو موافقم.
چرا نمیاین یه وبلاگ بزنین زبان بگین؟(((:
راستی یه چیزی.الان بحث زبان شد و کامپیوتر.یه فیلمی بود.اسمش فک کنم the game هس.این تو دوره جنگ انگلیس المان انگلیسیا  فقط چند ساعت وقت دارن رمزی رو که نازیا ساختن رو باز کنن.این رمز اگر اشتباه نکنم از کل حروف و اعداده.جایگشتشون رو تصور کنین!نازیا هر روز این رمزو عوض میکنن.هر سه ساعت.خود دستگاه چنج میزنه.بلاخره یه دانشمند انگلیسی بازش میکنه
هیچ ربطی ندشت:دی فقط نمیدونم چرا یادم افتاد بهش.احتمالا خیلیم غلط غلوط تعریف کردم.ولی هرچی بود فیلم جذابیه.
به نظرم انسانای نخستین همون تونل ذهنیه خودشونو داشتن.یه درک.که نمیدونم.شاید الان بش میگن زبان گفتاری(:

بی هویت
۱۱ تیر ۱۹:۵۶
خب خدمتتون عارض بشوم که:) علاقه به علوم متفاوت در وجود هر شخصی هست. 
علاقه به زبان، به ریاضی، به فیزیک و ... گاهی اوقات علاقه فقط کافی نیست، فهم هم مهمه. که البته میتونیم بگیم نظام آموزشیمون هم علاقه رو خراب کرده، هم فهم رو ولی بازم اساتیدی پیدا میشن که با تدریسشون آدم به بهشت برین ( اگر درست نوشته باشم) میره. ولی جدای از این اساتید ذهن کنجکاو حکم میکنه که اگر به چیزی علاقه داری هرجوری که میتونی پیگیر باش درموردش. 
ریاضی جالبه. ریاضی خیلی خدمت ها به بشر کنونی کرده که اصلا نمیشه منکرشون شد و کلی هم هنوز میشه ازش استفاده کرد. 
ولی یه سوال داشتم ازتون ریاضی شاخه های زیادی داره، شما به همش علاقه مند هستید؟ مثلا من به شخصه کمی از آمار و احتمال بدم میاد. نه اینکه نتونم درکش کنم از نظرم بیهودس حداقل برای من ولی خب تجربه ثابت کرده که یه جایی به کار میاد که از پشت به آدم خنجر میزنه:))) 
ولی در کل بقیشون عالیه گسسته، هندسه و ... جالب تر از همشون ریاضیات و کامپیوتر:)) باینری، هگذادسیمال. نمیدونم چقدر ازشون میدونین ولی واقعا جذاب هستن. 
و میرسیم به این جملتون که گفتید ریاضی داخل همه چی هست ولی هیچی تو ریاضی نیست. و من هم میگم درست ولی یک پدیده‌ی جالب هست که نمیشه نادیدش گرفت اینجا و زیان: اگر زبان نبود شما حتی نمیتونستی تو ذهنت به ریاضی فکر کنی. به هیچ چیز. زبان هم مثل ریاضی چیزیه ورای تصورات عادی یک فرد. زبان معرکس مخصوصا وقتی چند زبان رو یاد میگیری. وقتی توی همه‌ی این‌ها غرق میشی دیگه نجات پیدا کردنت با کرام الکاتبینه. 
نکته این بود که زبان رو فراموش نکنیم:) شما داشتی ریاضی رو میبردی بالا بقیه رو میکوبیدی زمینی. هرچند قصدشو نداشتی ولی در لفافه صورت گرفت. 
یادمون باشه همه‌ی علوم نکات جذاب خودشون رو دارن به قول بچه‌های ریاضی یکتا هستن. فقط یا ما اونارو کشف نکردیم. یا شخصی مثل این استاد گرامتون هنوز پیدا نشده که اونارو برامون پر رنگ کنه. 
پ.ن: شرمنده که طولانی شد. اصلا نمیدونم چقدر چرت و پرت گفتم. 

پاسخ :

سلام بی هویتِ عزیز!
میدونی.من بیشتر از این ریاضیات متعجب و انگشت به دهان میمونم.تا اینکه بخوام علاقه وافری به هرکدوم داشته باشم.علاقه از شناخت میاد.و دسترسی.بعضی مواقع میمونم تو اینکه من چیه ریاضی رو دوس دارم؟!(باید بگم که عاشق فیزیکم.)و میگم که خب همه چیش جالبه.ولی فک کنم مفاهیم هندسی رو دوس داشته باشم.هیچوقت هندسمو خوب نگرفتم.و عملا هیچوقت هندسم خوب نبوده.ولی خب.دوسش دارم:دی
از کامپیوتر دل خوشی ندارم.بلد نیستم.تا الان که خوشم نیومده ازش.هوف.یه چیز غیر قابل درکه واسم.
زبان رو خوب اومدید.یه کتابی از هوراکامی بود فک کنم.که میگفت من یه مدت با روسا زندگی کردم.متوجه شدم دیگه تو ذهنم انگلیسی حرف نمیزنم با خودم.دارم روسی حرف میزنم.و زبان روسی دنیای منو تغیر داده.(کاری به تغیر محیط و منعطف بودن ذات ادمی برای منطبق شدن ندارم.).
فک کنم به جای زبان باید بهش بگیم... چمیدونم.تونل ذهنی مثلا؟.زبان مارو وادار به کر کردن نمیکنه.ما میتونیم با تصویر هم فکر کنیم.بدون اینکه واژه ایی برای توصیفش پیدا کنیم.هوم؟
نه.سعی نکردم بزنم زمین بقیه علوم رو.بابا من عاشق فیزیکم!از ریاضی ای که تو فیزیک هست هم فراریم!اخه چجوری میشه ریاضی رو بکنم خدا؟ (:  نمیشه که.ولی.نادیده گرفتنی هم نیست این عظمت و چیرگیش بر همه چیز.
طولانی شدن رو دوس دارم(: واقعا اینجوری حرف زدن به ادم کمک میکنه مخاطبشو بشناسه.
bahar :)
۲۴ خرداد ۱۶:۵۸
:))
متشکرم :)

پاسخ :

(((: قلب!
bahar :)
۲۴ خرداد ۱۵:۵۰
من ریاضی دوست ندارم 
هیچ سالی از ریاضی خوشم نیومد://
بستگی به معلم هم داره :))

پاسخ :

ریاضی هم شمارا دوست دارد!
اره بستگی به معلم داره :دی قطعا همینطوره
راستی.خوش اومدی (:
mr point
۲۴ خرداد ۱۱:۴۳
گاهی یه نفر میتونه مسیر زندگی ت رو به صورت کلی عوض کنه

پاسخ :

اره ولی همیشه نباید توقع داشت یه فرشته سر راهت سبز بشه.
نویسنده عشق
۲۴ خرداد ۱۱:۰۵
وای ریاضی :(

پاسخ :

چرا وای؟؟(((((((:
esy schwarz
۲۳ خرداد ۲۱:۳۵
ریاضی خیلی خوبه واقعا! مطمئنم یه نسخه از من تو یه دنیای موازی داره ریاضی رو دنبال میکنه جای ادبیات.
پ.ن: منم ا کایند آف نهیلیست دئیستم:)) راحت باش:دی

پاسخ :

((((((: چقد جالب که منم مطمنم یه قسمت از من تو دنیای موازی داره ادبیات رو تخصصی میخونه که بعد دکترای عرفانشو بگیره.
+اوکی. سو تیک ایت ایزی:دی 
چارلی ‌‌‌
۲۰ خرداد ۱۳:۵۳
منم هم خیلی منتظر و کنجکاوم برای این کلاس‌ها :) آرزوی موفقیت و این‌ها :)

+ فقط اینکه آیا با توییت شماره‌ی ۳ منافات نداره این کار؟ D:

پاسخ :

مچکرم از حضورت متیو!
فکر کنم در حال نقض خودممD: از این ادما هستن که میگن پشت دستمو داغ میکنم!فلان فلان! ولی میخوابن بلند میشن ۱۸۰ درجه کمپلت کج شدن ها(:

صخره نورد
۲۰ خرداد ۱۰:۰۷
باید جالب باشه. من از ریاضی بدم نمیومد فقط گاهی که معلم یا استاد نمیتونست بهم جوری آموزش بده که مطلب رو درک کنم اذیت میشدم, والا اکثر اوقات لذت میبردم از حل مسئله. آخرین ریاضی که خوندم, ریاضی مهندسی بود که فقط پاس کردم و همیشه دلم میخواست یادش بگیرم اما نشد. با اینکه ده سال از درس و دانشگاه گذشته هنوزم دوست دارم ریاضی و آمار رو یاد بگیرم.

پاسخ :

اول اینکه!خوش امدین مهندس D:
اره.دقیقا.وقتی دبیر نمیتونه اونطوری که باید روی ارتباطاتش کار کنه که بتونه انتقال بده خیلی درد اوره.برای طرفین.هم دبیر.و هم دانش اموز. امار درس وسیع و وحشتناکیهD: 

کلمنتاین ‌‌
۱۹ خرداد ۲۳:۰۴
چقدر خوب. آره پایه باشه بهتره، برای افراد بیشتری قابل فهمه. منم حتما دنبال میکنم :)

پاسخ :

اهوم حتما با پایه شروع میکنیم پس!
ممنونم که دنبال میکنی!(:
کلمنتاین ‌‌
۱۹ خرداد ۱۶:۵۱
من نفمیدم. ینی قراره مفاهیم ریاضی رو بمون درس بدی؟
منم خیلی ریاضی رو دوست دارم. کلا سر و کله زدن با اعداد برام جالبه.

پاسخ :

اممم.یه جورایی میخوام همین کار رو بکنم.اصلا چرا باید ریاضی بدونیم.دقیقا کجای زندگیمون دیده میشه.چطوری زندگیمونو بهتر میکنه و دیدمون رو باز میکنه.
این اهدافو دنبال میکنم توی یاد دادنم.اما موضوع بحثا از مفاهیم ریاضیاته.مثلا خط.تابع.شیب.مختصات.بی نهایت ها.حتی جمع و تفریق.و اینجور چیزا!
وای خیلی خوشحالم که توام دوس داری ^______^ (قلب)
آرام :)
۱۹ خرداد ۱۵:۰۲
به امید روزی که به ریاضی عشق بورزیم:) نه از سختیش بنالیم ..

پاسخ :

 (((: هیپ هیپ هورا!به افتخار ان روز طلایی
خوش اومدی دکتر
Blue Moon
۱۸ خرداد ۲۱:۴۰
چقدم عالی:)))

پاسخ :

((:
رضا
۱۸ خرداد ۱۶:۰۸
یه دلیل خیلی خوب هست. اینایی که گفتین بعضی‌هاش در حال حاضر درست هستن و بعضی‌ش هم نیستن، منتهی! 
اون دلیل خوب از این قراره: 
- شما چرا دلت نمی‌خواد به زبان روسی عشق بورزی؟ 
- خب... برای این که دوستش ندارم. به قول فرنگی‌ها: «It's not my thing» به عبارتی یعنی «خوراک من نیست.» 
- یعنی واقعاً نمی‌خوای شب و روزت رو مستغرق بشی در بحر ریاضیات و ازش مثل پاستیل آلبالویی-خامه‌ای لذت ببری؟ 
- نه نقطه سر خط. ولی یه مشکلی هست. این سازمان حاکم میاد ریاضی رو نه با طعم لذت که به صورت اطلاعات و حفظیات و نمرات و واجبات و خلاصه تمام «زورگوییات نابه‌جا و روانشناسی‌نشده» («ات» نشانه جمع) به من تحمیل می‌کنه. همین کافی نیست که از ریاضی بدم بیاد؟ 
---------------------------
ولی حالا یه چیز دیگه، شما اگه یه وبلاگ ببینی که زبان روسی رو داره به فان‌ترین، گویاترین، قابل‌فهم‌ترین، خواستنی‌ترین، وزین‌ترین، «عشقی‌ترین» شکل ممکن انتقال می‌ده، جذبش می‌شین؟ جذب یادگیری زبان روسی می‌شین؟ 
جواب اینه که: آره احتمالش «هست» که بشین! اما اگر یک انسان شوق و علاقه‌ش به زبان‌آموزی نباشه، چرا باید جذب این کلاس بهشتیِ آموزش زبان روسی بشه؟ 
شاید بگین واسه همینه که دسته‌بندی رشته‌ها رو تو دبیرستان ایجاد کرده‌ن دیگه، که هر کی ریاضی دوست نداره نره طرف ریاضی ولی معضل اونجاست که این فرمول حاکم، حتی اونی که از ریاضی خوشش میاد رو هم با مهارتی مثال‌زدنی و به نحوی ستودنی [!] از ریاضی متنفر می‌کنه :) 
یکی هم مثل شما یه معلم گل و آسمونی گیرش میاد که از این تنفر نجاتش می‌ده. برداشت من اینه که شما هم قراره نقش اون معلم رو بازاجرا کنین برای سایرین. عالیه. 
آرزوی موفقیت. 

پاسخ :

اممم... قابل تامله.قطعا این حرفایی که میزنین حاصل ترشح هیپوفیز در همین الان نبوده.اگر مدام بهش فکر نمیکردین یه گوشه ایی ته بصل النخاعتون این موضوعات و این ظلمی که بهتون شده رو مدام ری ویو میکردین.(نمیدونم هیپوفیز و بصل النخاع دقیقا کجا هستن.چون زیست نخوندم.فقط میدونم هستن)
دیدگاه من به ریاضی فرق میکنه.میدونین این قداستش بیشتر زمانی تو چشمم بولد شد که دیدم عه!انگار چیزیه که با هیچ چیز دیگه قابل جایگزینی نیست.توی همه چی هست.اما هیچی توی ریاضی نیست.یه دسته.وقتی میخام حتی یک کلمه رو بخش کنم!توی ادبیات!ولی عدد میخام.ریاضی همه جا هست.زندگی ادمیزاد با این پاستیل خرسی_اصطلاحا D:_ گره خورده.این دیدگاه منه.و نیاز نیست بر کسی اجبار بشه زوور.مگر اینکه خلافش ثابت بشه.مثل دیدگاهی که شما به زبان روسی دارین!_زبان جذابیه_
قطعا نظام تاثیر گذاره توی روند یادگیری یه مطلب.اما نباید بزاریمش به حساب ریاضیِ مظلوم '_'
ممنونم(:  ارزوی خیلی خیلی موفقیت برای شما!
رضا
۱۸ خرداد ۱۳:۲۷
احساس می‌کنم به حقوقم تجاوز شده :/ 
خوبه منم یه وبلاگ بزنم درباره این که «چرا ریاضی را دوست نداشته باشیم» پست بزنم. بعدها حکایت جنگ سلحشورانه‌مون رو توی کتاب‌های تاریخ بچه‌های چهارم-پنجم ابتدایی خواهند نوشت (بدبخت‌‌ها). 
 خلاصه که جدای از مسخره‌بازی... عکس مریم‌خانم اون پایین به‌جا بود :)

پاسخ :

خوش امدین!
به نظرم بد نیست شماهم بزنین.چرا بدتون میاد از ریاضی.اگر دلایلتون از "چون نمیفهمیم چون سخته چون دبیرمون مزخرفه چون امتحاناش اسفالت کنه چون حالمون ازش بهم میخوره" تجاوز کرد بنده خودم پایه ثابت وبلاگتون میشمD: هرچند اینا دلایل کمی نیستن ولی قابل فیکسن.و ناشی از فرار پشت فرار از ریاضیه!خودم تجربش کردم ۴ سال مدام ۱۳ میگرفتم ریاضی کلاس شیشممو وقتی ۱۶ گرفتم تو مدرسه برامون جشن گرفتنD: روزای باحالی بود!
بله مریم.خیلیم خوشکل بود.خدا بیامرزتش
פـریـر بانو
۱۸ خرداد ۱۲:۳۱
چه کار خوبی! احسنت. :)

+ خواهش می‌کنم. خوشحالم که مطالب وبلاگ به‌دردت خورده. ؛)

پاسخ :

خوش امدی!
+(:
مک مورفی
از اتاق بیرون دویدم. آن بیرون، نه حیاطی بود، نه راه پله ای از سنگ مرمر، نه ساختمان بزرگ بی سرو صدایی، نه درخت اوکالیپتوسی،
نه مجسمه ای، نه الاچیقی در باغ، نه فواره ای و نه حصاری: آن بیرون رویاهای دیگری در کمین بود.
~بیست و پنجم اگوست 1983
طراح قالب : عرفـــ ـــان دارای گرین کارت از بلاگ بیان