تجربه گر
پارادوکس های به ظاهر کمدی و در باطن تراژیک
صفایی را که من هرگز نمیدیدم به هوشیاری
چهارشنبه ۸ شهریور ۰۲
فک میکردم مینا خیلی حالش خوبه تو امریکا تا وقتی که فهمیدم استادیار دکتر نادگران شدم اما دوستام تو تهران همه پیش همن.
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی تر
سفر به انتهای شب
خانه
کفتر نامه رسون
شناسنامه
مک مورفی
و یک روز صبح،
از خواب بیدار شدیم و دیدیم بادهای موسمی به صلح نشسته اند.
پورتال زمان
طراح قالب : عرفـــ ـــان
دارای گرین کارت از
بلاگ
بیان